حجت الاسلام قرائتی عنوان کرد:
تأکید اسلام در ترغیب جوانان به ازدواج زود هنگام
۱۳۸۹۱۰۲۲۱۰۰۸۵۹۰۱۱۰_۱۰۸۴۲رئیس ستاد اقامه نماز کشور با اشاره به تأکید اسلام مبنی بر ترغیب جوانان به ازدواج زود‌هنگام گفت: هنگامی که ازدواج به تأخیر بیفتد آمار طلاق بالا می‌رود؛ زیرا دو نخ راحت به هم گره می‌خورند تا دو طناب به یکدیگر، شخصیت افراد نیز همین گونه است. تا می‌توانید زود ازدواج کنید، زیرا قرآن در آیه ۱۸۷ سوره بقره می‌فرماید: «…هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ…/ …آنان براى شما لباسى هستند و شما براى آنان لباسى هستید…» این یعنی پس از اکسیژن، آب و غذا مهم‌ترین نیاز بشر ازدواج است.
این در حالی است که سازمان های بین المللی، ازدواج زیر سن هیچده سالگی را برای دختران و پسران ممنوع اعلام کرده اند اما شمار این گونه ازدواج ها در بین کشورهای اسلامی قابل توجه است.
در مطلب مفصلی که در روزنامه شرق منتشر شد، خانم دکتر افسانه وارسته‌فر، جامعه‌شناس حوزه کودک، به پیامدهای ازدواج زودهنگام پرداخته است:
جامعه در حال‌گذار ایران با پارادوکس عجیبی روبه‌رو شده است. در حالی که از یک سو شاهد افزایش سن ازدواج در میان دختران و پسران هستیم (به دلایل مختلفی چون افزایش سطح تحصیلات دختران، پرهزینه‌شدن ازدواج، بیکاری جوانان و…)، از سوی دیگر هنوز شاهد ازدواج زودهنگام کودکان هستیم. طبق تعاریف ازدواج زودهنگام به ازدواجی اطلاق می‌شود که زوجین یا یکی از آنان به سن ١٨سالگی نرسیده باشند. مجامع بین‌المللی و علمی (یونیسف، جامعه‌شناسی کودکی و نوجوانی…) نیز، سن کودکی را تا ١٨سالگی می‌دانند. مشاهده آمار ازدواج‌های زودرس نزد این گروه سنی، توجه خاصی را از سوی اندیشمندان، تصمیم‌سازان و برنامه‌ریزان حوزه‌های علوم‌انسانی، بهداشتی و سیاسی می‌طلبد. طی شش، هفت ماه اخیر، جراید اخباری از قول انجمن حمایت از حقوق کودکان کار نقل کرده‌اند که قابل‌تامل است: طبق آمار ثبت احوال کشور، ۴٢‌هزار ازدواج کودکان ١٠ تا ١۴ ساله در سال ١٣٨٩، ٣۴٢هزار ازدواج کودکان زیر ١٨ سال در سال ١٣٨٩ و افزایش حدودا ۴۵درصدی ازدواج و طلاق کودکان از سال ١٣٨۴ تا سال ١٣٨٩ گزارش شده است. و اما آنچه تکان‌دهنده‌تر است ازدواج کودکان زیر ١٠ سال است که ٧١۶ مورد بوده است و نسبت به سه‌سال قبل دو برابر شده است. خبر دیگری از سازمان ثبت احوال که توجه همگان را به خود جلب کرد، ازدواج ٧۵ دختر یا پسر زیر ١٠ سال در تهران بوده است (در سال ١٣٩٠) همچنین ترکیب سنی ازدواج پسران کمتر از ١۵ سال با دختران کمتر از ١۵ سال ٣٩٨٣١ واقعه و پسران ١٩-١۵ ساله با دختران همین سنین، ٢٨١٧۴٧ واقعه بوده است (توزیع سنی زوجین در زمان ازدواج در سال ١٣٩٠ سازمان ثبت احوال). ازدواج زودهنگام، پدیده‌ای است که نقاط مختلف جهان نیز با آن مواجه شده‌اند. طبق گزارش‌های یونیسف، در ناحیه آفریقای جنوبی صحرا و در آسیای جنوبی ازدواج‌های زودهنگام دختران بیشتر مشاهده می‌شود. اما در خاورمیانه، ‌در آفریقای شمالی و در برخی مناطق آسیا، ازدواج به‌هنگام سن بلوغ و کمی بعد از سن بلوغ نزد برخی جماعات بسیار شایع است. البته در برخی مناطق قبل از سن بلوغ نیز ازدواج کودکان رایج است. یونیسف اذعان دارد که نمی‌توان به داده‌های قابل اطمینانی از شیوع این ازدواج‌ها در جهان دست یافت، اما بر طبق آماری که در دست دارد گزارش می‌دهد که در کشورهای در حال توسعه، بیش از ۶٠‌میلیون زن بین سنین ٢٠ تا ٢۴ سال، قبل از هجده سالگی زندگی زناشویی را شروع کرده بودند؛ و در کشورهایی چون بنگلادش، جمهوری آفریقای مرکزی، چاد، گینه، مالی نیجر بیش از ۶٠درصد زنان قبل از ١٨سالگی وارد زندگی زناشویی شده‌اند. در حالی که آمار ذکرشده، تنها به ازدواج زودهنگام دختران پرداخته‌اند، نباید از پسرانی که به این نوع ازدواج‌ها ـ خواسته یا ناخواسته ـ تن می‌دهند، غافل شد. بیش از یک قرن است که علوم به ویژگی‌های خاص دوران کودکی پی برده‌اند و توجه خاصی به دیدگاه‌های روان‌شناختی، جامعه‌شناختی و زیست‌شناختی برای درک کودکی، نشان داده‌اند. پس نمی‌توان از آثار روانی، عاطفی، اجتماعی و زیستی که این نوع ازدواج‌ها بر هر دو جنس تحمیل می‌کند، غافل ماند.
ضروری است که پیامدهای این ازدواج‌ها مورد بررسی جدی قرار گیرد. در این نوشته، تنها به سه مورد اشاره می‌کنم.
١- محرومیت از آموزش
مهم‌ترین پیامد این ازدواج‌ها باز ماندن از دوره‌های آموزشی و دست یافتن به سطح تحصیلات معقول و مطلوب جامعه است، طبق گفته رییس نهضت سوادآموزی کشور، در سال ١٣٩٠، ٩‌میلیون و ٧١۶‌هزار نفر بی‌سواد (براساس خوداظهاری) و کم‌سواد ـ تا سطح تحصیلی پنجم ابتدایی ـ در کشور وجود دارد. در حالی که تمامی اندیشمندان و سیاست‌گذاران به تاثیر آموزش در توسعه اجتماعی اقتصادی کشورها تاکید می‌کنند، وجود این آمار پیامدهای ناگواری در سطح کشور را به دنبال خواهد داشت.
در این میان مساله آموزش دختران آنقدر مهم است که برخی اقتصاددانان آموزش‌وپرورش معتقدند که سرمایه‌گذاری در آموزش دختران پر بازده‌ترین سرمایه‌گذاری در جهان در حال توسعه است و حتی کوتاهی از سرمایه‌گذاری در آموزش زنان می‌تواند به کاهش فواید بالقوه آموزش مردان منجر شود. همچنین این کاستی باعث تحمیل هزینه‌های سنگین به دلیل از دست دادن توان افزایش بهره‌وری درآمد و بهبود کیفیت زندگی می‌شود.  در حالی که برخی قرن بیستم را به دلیل رشد فزاینده دختران در سطوح آموزشی، قرن دختران خوانده‌اند، تاسف‌آور است که شاهد ترک تحصیل دختران در اثر ازدواج‌های زودرس باشیم. ترک تحصیل دختران در سطوح دوره راهنمایی معضلی کماکان پابرجاست. در حالی که در همه دوره‌ها دختران میزان قبولی و میانگین نمرات بهتری نسبت به پسران را دارا هستند و می‌توانند به آینده‌ای همراه با تحرک اجتماعی امیدوار باشند، اما به عنوان مثال در گزارشی که از یکی از محروم‌ترین استان‌ها ـ سیستان و بلوچستان ـ در اواخر سال ١٣٧٩ در دست داریم، ١/٢۴‌درصد زنان علت ترک تحصیل خود را ازدواج ذکر کرده‌اند ـ ازدواج زودهنگام باعث ترک‌تحصیل پسران نیز می‌شود که در پی آن ورود زودهنگام و بدون تخصص و مهارت علمی به دنیای اشتغال است. می‌دانیم که نظام آموزش‌وپرورش دو کارکرد اساسی برای زندگی جمعی دارد: انتقال مهارت‌ها و تخصص‌های موردنیاز و شکل‌دادن به شخصیت مطلوب هر جامعه. حال بازماندن یا در نیمه راه ماندن در آموزش، به دو کارکرد مورد نیاز جامعه در حال توسعه لطمه می‌زند. امروزه با تغییرات روزافزون در ساختار شغلی که نتیجه توسعه دانش است، بسیاری از مشاغلی که به مهارت و تخصص کم احتیاج داشتند، از بین می‌روند و نیاز به تحصیلکرده‌هایی که منطبق با خواسته‌های بازار کار باشند، احساس می‌شود. با توجه به نقش نان‌آوری پسران در جامعه ایرانی، دور از انتظار نیست که پسران ترک‌تحصیل کرده، سراز بازار کار غیرتخصصی با دستمزد و مزایا و منزلت کمتر در بیاورند و به هنگام تشکیل خانواده نتوانند از عهده تامین مخارج زندگی برآیند و در نتیجه آمار خانواده‌های فقیر را افزایش دهند.  کودکان به‌دنیا آمده در این نوع خانواده‌ها به نوبه خود مخصوصا اگر دختر باشند، با خطر ازدواج زودرس مواجه می‌شوند و دور تسلسلی رقت‌انگیز را به وجود می‌آورند. طبق برآورد یونیسف دخترانی که در قشر ٢٠درصد از فقیرترین افراد جوامع زندگی می‌کنند، نسبت به دخترانی که در قشر ٢٠درصد از ثروتمند‌ترین افراد جامعه زندگی می‌کنند، در سنین پایین‌تری ازدواج خواهند کرد. مثلا در پرو، ۴۵درصد از زنانی که زیر ١٨سالگی ازدواج کرده‌اند، از میان قشر ٢٠درصد از فقیرترین اقشار جامعه‌ بوده‌اند در حالی که تنها پنج‌درصد از دختران اقشار ثروتمند زیر ١٨ سالگی ازدواج کرده‌اند، (ارزیابی یونیسف، DHS٢٠٠).  همچنین دخترانی که حداقل آموزش ابتدایی را گذرانده‌اند،‌کمتر دختران بی‌سواد، در معرض ازدواج زودهنگام قرار می‌گیرند. مثلا در زیمبابوه ۴٨درصد از دخترانی که مدرسه ابتدایی را گذرانده‌اند زیر ١٨سالگی ازدواج کرده‌اند، در حالی که ٨٧درصد دخترانی که زیر ١٨سالگی ازدواج کرده‌اند هرگز به مدرسه نرفته بودند (ارزیابی یونیسف DHS١٩٩٩). از طرف دیگر آموزش باعث رشد آگاهی‌ها و نگرش‌ها و شکل‌گیری شخصیتی می‌شود که با اتکا به آگاهی‌هایش قدرت درک تصمیم‌گیری و رفتارهای اجتماعی مطلوب جامعه توسعه‌یافته را پیدا می‌کند. بازماندن از تحصیل هر دو جنس را در سنینی که هنوز قابلیت‌های روانی اجتماعی و حتی زیستی‌شان به اندازه کافی رشده نکرده‌است، درگیرمسایل معاش و خانوادگی‌ای می‌کند که ابزار‌های لازم برای رویارویی با آنها را دارا نیستند مسلما آموزش‌وپرورش این ابزار را تا حد زیادی در اختیار کودکان و نوجوانان قرار می‌دهد. شخصیت مطلوب جامعه توسعه‌یافته، شهروندی است مسوول، خلاق، دارای قدرت استدلال و … معمولا نهاد آموزش‌وپرورش در کشورهای پیشرفته، یکی از مهم‌ترین فعالیت‌هایش، انتقال و پرورش چنین عناصری است. ترک‌تحصیل کودکان و نوجوانان، مخصوصا اگر در پی ازدواج زودهنگام باشند، آنان را از ویژگی‌های شخصیتی‌‌ای که به رشدشان و در نتیجه به‌رشد جامعه کمک می‌کند، محروم می‌کند.
logo
در نگاهی دیگر، دختر و پسری که ازدواج زودهنگام کرده‌اند مادر و پدری خواهند شد که برای این نقش آماده نشده‌اند و این عدم‌آمادگی هم از نظر فردی و هم از نظر اجتماعی برای جامعه پرهزینه خواهد بود.
٢- محرومیت از سلامت
مفهوم سلامت

مفهوم سلامت را می‌توان هم از بعد روانی بررسی کرد، هم از بعد جسمانی. مهم‌ترین محرومیتی که ازدواج زودهنگام از بعد روانی ایجاد می‌کند، از دست دادن لذایذ و تجربیات دوران کودکی و نوجوانی است. روابط جنسی اجباری، نداشتن آزادی رشد و استقلال شخصی، آثار روانی – اجتماعی و هیجانی بسیاری را می‌تواند به همراه داشته باشد. برای دختران اغلب محدودیت به کار خانگی و برای پسران مواجهه با نقش نان‌آوری و همسری، چندان همخوانی‌ای با الگوهایی که جامعه در بعد وسیع از این سنین ارایه می‌دهد، ندارد. مثلا تا به حال در رسانه‌ها، مخصوصا در صدا و سیما که تاثیر فراگیری در ارایه الگوهای مطلوب جامعه دارد، چنین نقش‌هایی ارایه نمی‌شوند. مسلما کودک ـ همسری که با الگوهای متفاوتی از وضعیت خود مواجه می‌شود، ممکن است دچار سرخوردگی شود. البته در این زمینه هنوز تحقیقات زیادی صورت نگرفته است و جا دارد که روانشناسان وضعیت روانی – عاطفی این کودک – همسران را مورد مطالعه قرار دهند.  در بعد جسمانی سلامت، اولین مساله‌ای که مطرح می‌شود، آغاز رابطه جنسی و در پی آن بارداری زودهنگام برای دختران است در حالی که در جامعه ما صحبت از آموزش‌های جنسی، حتی در مدارس تابو به حساب می‌آیند، می‌توان تصور کرد که در عرف خانوادگی نیز آموزش‌های لازم برای روابط جنسی داده نمی‌شود. درنتیجه این رابطه می‌تواند برای هر دو جنس، خواه از منظر روانی، خواه از منظر جسمانی تهدیدکننده باشد. مساله مهم بعدی، بارداری زودرس است. از آنجا که این نوع ازدواج‌ها در اقشار خاصی صورت می‌گیرد، معمولا انتظار بارداری و فرزندآوری سریع از کودک – همسر می‌رود. از طرفی دیگر، همان‌طور که در بالا ذکر آن رفت عدم آموزش کافی، باعث عدم‌آگاهی این کودکان از وسایل جلوگیری از بارداری و اصولا از دنیای زنانگی – بارداری می‌شود. بارداری در سنین پایین به سلامت مادر و نوزاد لطمه می‌زند، مخصوصا اگر با بارداری‌های پیاپی و بدون وقفه همراه باشد.  عموما در سراسر جهان، بارداری اصلی‌ترین دلیل مرگ‌ومیر زنان بین سنین ١۵ تا ١٩سال است. خطر مرگ‌ومیر در اثر بارداری، در این گروه سنی ٢٠ تا ٢٠٠درصد بالاتر از خطر بارداری زنان گروه سنی ٢٠ تا ٢۴ساله است.(Digest Innocenti)  البته آمار چه در ایران و چه در کشورهایی که با پدیده ازدواج زودهنگام مواجه هستند، حاکی از افزایش مرگ‌ومیر مادر و نوزاد هستند. زایمان‌هایی در محیط‌های سنتی و خارج از چارچوب نظام بهداشتی بیمارستان‌ها، معمولا در استان‌های محروم بیشتر مشاهده می‌شود. این زایمان‌ها در منزل و توسط قابله‌های سنتی صورت می‌گیرد و می‌توانند منجر به لطمات جسمانی جدی‌ای به مادر شوند. از طرف دیگر نوزادان مادران نوجوان در برخی موارد دو برابر مادران مسن‌تر از دنیا می‌روند و به احتمال زیادتر کم‌وزن خواهند بود. خطر مرگ‌ومیر نوزادان کم‌وزن پنج تا ٣٠ برابر بیشتر از نوزادان دارای وزن طبیعی است، احتمال مرگ کودک یک مادر زیر ١٨سال در اولین سال زندگی‌اش، ۶٠ برابر بیشتر از کودکی است که از یک مادر با سن بالای ١٩سالگی به دنیا آمده است. مشاهده می‌شود که نارسی و عدم آموزش کافی کودک – مادرها قابلیت آنها را برای پرورش کودک می‌کاهد.  گزارش‌های یونیسف همچنین ذکر می‌کنند که دختران نوجوان به دلایل هورمونی و فیزیولوژیکی، بیشتر مستعد ابتلا به بیماری‌های عفونی مقاربتی و ابتلا به ویروس HIV هستند. به عنوان مثال تحقیقی که در رواندا صورت گرفته حاکی از آن است که ٢۵درصد دخترانی که در ١٧سالگی یا قبل از این سن باردار بوده‌اند، مبتلا به ویروس HIV بوده‌اند.  طبق یافته‌های این تحقیق، هرچه روابط جنسی دختران زودتر آغاز شود، زودتر باردار می‌شوند و خطر آلوده‌شدنشان به ویروس HIV افزایش می‌یابد
(Digest Innocenti Mars ٢٠٠١).
٣- آسیب‌های اجتماعی
البته چنین ازدواج‌هایی آسیب‌های اجتماعی فراوانی در پی دارند؛ اما آنچه بیشتر گزارش شده است، مربوط به خشونت‌های خانگی است. معمولا، از آنجا که ویژگی‌های کودکی هنوز در رابطه زناشویی پابرجا هستند، از طرف دیگر عدم آموزش و آگاهی‌های اجتماعی، عواملی خشونت‌زا را به بار می‌آورند.  معمولا در این خانواده‌ها (و به‌طور عام در اکثر خانواده‌ها) زنان قربانیان خشونت هستند. برخی گزارش‌های بین‌المللی حاکی از این هستند که به‌عنوان مثال در مصر ٢٩درصد زنان نوجوان توسط همسران خود مورد ضرب‌وشتم قرار می‌گیرند (همان). علاوه بر این، دخترانی که در برابر خواسته پدر و مادر خود تن به ازدواج نمی‌دهند، نیز توسط خانواده‌های خود مورد خشونت واقع می‌شوند. طبق گزارش‌های یونیسف معمولا ازدواج‌های زودهنگام منجر به ترک زن توسط شوهرش می‌شود و به این ترتیب دختران جوان با فقر مواجه می‌شوند که گاهی وارد چرخه باندهای خلافکار شده و مجبور به فحشا یا جابه‌جایی موادمخدر می‌شوند.گاهی اوقات نیز این خشونت‌ها را زنان با خودکشی یا خودسوزی نسبت به خود روا می‌دارند.  آنچه ذکر شد، تنها مختصری از سه مورد از پیامدهای نامطلوب ازدواج‌های زودرس است. این سه مورد بیشتر از بقیه موارد در گزارش‌های بین‌المللی مطرح شده‌اند، لازم است که در جامعه ما و در خرده‌فرهنگ‌های قومی، طبقاتی، مذهبی و شغلی تحقیقاتی جدی از منظر جامعه‌شناسی و روانشناسی صورت گیرد. بنا بر مفاد برنامه پنجم توسعه، وجود پدیده کودک – همسری، تناقض آشکاری در نیل به اهداف آن محسوب می‌شود. از طرف دیگر افزایش دختران تحصیلکرده دانشگاهی و وجود دختران بازمانده از تحصیلات که تن به ازدواج زودرس داده‌اند، حاکی از شکاف عمیقی در جامعه است که این شکاف می‌تواند آسیب‌زا باشد.

0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

Avatar placeholder

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *